محل تبلیغات شما
رفته بودم کنار چشمه ی آب

دیدم آنجا سگی خورد زان آب

 

سنگ برداشتم زدم به سرش

شد روان،خون ز دیده و بصرش

 

یکی از چشم های او  شد کور

آب کم خورد و بی صدا شد دور

 

 خوش و خرم به خویش بالیدم

زیر سایه درخت خوابیدم

 

سگ بیامد کنار من بنشست

نگهی کرد و چشم هایش بست

 

یعنی سنگ می کنی پرتاب

تا کسی جز خودت ننوشد آب؟

 

گفت چشم مرا نمودی کور

خویش را از خدا نمودی دور

 

تشنه بودم و آب می خوردم

حق و مال کسی کجا خوردم؟

 

آب بی منت از زمین جوشد

تا گیاه و نبات از آن  نوشد

 

لیک انسان همیشه گستاخ است

آزمند و حریص و خودخواه است

 

عرصه بر دیگران نماید تنگ

با خود و دیگران نماید جنگ

 

آب می جوشد از درونِ زمین

لطف، بر ما کند خدای مبین

 

گفته ای سگ همیشه آلوده است

آدمیزاد پاک و پالوده است؟

 

ظاهرت گرچه پاک و پالوده است

باطنت ناپسند و آلوده است

 

من ریا مثل تو نمی دانم

خط روشن خطا نمی خوانم

 

خوی نیک سگان نداری تو

درس مهر و وفا نخواندی تو

 

من به یک لقمه می شوم قانع

می کنم شکر خالق و صانع

 

تو بدست شکم اسیر شدی

تا لب گور،هیچ  سیر شدی؟

 

خصلت خوب سگ فراوان است

شب تو در خواب و او نگهبان است

 

تو گذاری ز بعد مردن ارث

جنگ و فتنه به پا  کند وارث

 

لیگ سگ را، نه خانه ای باشد

نه  زر و سیم و جامه ای باشد

 

 روز شب جمع می کنی زر و مال

این همه عمر بوده ای حمال

 

سگ به مال دگر ندارد چَشم

هیچ بر صاحبش نگیرد خَشم

 

من نخواهم ز صاحبم مزدی

سگ نکرده چو  آدمی ی

 

تو کنی سینه ات هزاران چاک

تا شوی نزد خلق آدم پاک

 

گفته ای سگ بود کثیف سرشت

این نگفتی که سگ رود به بهشت؟

 

سگ اصحاب کهف در قرآن

هست حجت برای نادانان

 

سگ ندیدم که بهر مال و منال

حق همنوع خود کند پامال

 

هست انسان بسی فراموشکار

گاه با خویشتن کند پیکار

 

پدرت را بهشت جایش بود

زندگانی همه به کامش بود

 

شد گرفتار نفسِ اماره

خود و زوجش نمود آواره

 

تو بنی آدمی و غفلت کار

حق چشمم بگیرم آخر کار

 

چونکه فردا بپا شود میزان

ظاهر و باطنت شود عریان

 

نیست آن روز راه و چاره کار

می رود پرده های تو به کنار

 

سرِ بشکسته ام کند فریاد

می دهد آبروی تو  برباد

 

شده ام کور، گر در این دنیا

تو  شوی کور  و من شوم بینا

 

حرف سگ بود بهر من  هشدار

گشتم از خواب، ناگهان بیدار

 

وای برمن که سگ نکوتر شد

بر بدی های من فزون تر شد

 

چونکه  فردا روم سوی عرصات

من شوم تشنه در کنار فرات

 

سگ در آن روز  می شود بینا

من شوم کور و تشنه در عقبا

 

سگ اصحاب می رود به بهشت

می رود دوزخ آنکه دانه نکشت

 

قاسم این خواب را غنیمت دان

سخن خوب را  فضیلت دان

تجمع بزرگ علما و طلاب در مدرسه فیضیه قم

6 درس بهداشتی ژاپن برای تمام دنیا

6 معما درباره بدن انسان که دانشمندان قادر به توضیح آنها نیستند

ای ,کند ,شوم ,چشم ,کنی ,های ,رود به ,که سگ ,تشنه در ,و پالوده ,پاک و

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

راهنمای جهان به سوی اسلام حسینی taiflamomme آموزش کامپیوتر انیاک fritalmunca فیلیپین نت++ consragulti معرفی کتاب های کمک درسی عشق کتاب با تخفیف oxisabap مدیریت و اخلاق